ژورنال‌نویسی کار قشنگی است
کثلین آدامز، ترجمه زینب شاهدی

 

ژورنال‌نویسی (همان روزانه‌نویسی، یا نوشتن خاطرات روزانه) کار قشنگی است. این را کسانی که این‌کاره هستند می‌دانند و می‌فهمند. این را کسانی می‌دانند که در کارگاه‌های ژورنال‌نویسی شرکت کرده‌اند و به قشنگی کار پی برده‌اند.

ژورنال‌نویسی کار قشنگی است، و قشنگی‌اش به این است که خود خودمان را در ساعات و حالات مختلف ثبت می‌کند تا بعدا بتوانیم بخوانیم خودمان را. قشنگی‌اش این است که خودمان را می‌آورد جلوی چشم خودمان، و خوب و بدمان را نشان‌مان می‌دهد. مثل آینه. و هرقدر این آینه شفاف‌تر و رک‌تر باشد، حقیقت درون‌مان را روشن‌تر نشان‌مان می‌دهد. همین است که خیلی‌ها سراغش رفته‌اند و رهایش نکرده‌اند، از جمله کثلین آدامز، نویسنده و مدرسی که سال‌ها عمرش را پای همین موضوع گذاشته: ژورنال‌نویسی.

 

چرا باید ژورنال‌نویسی/ روزانه‌نویسی کنیم؟

این سوال خیلی‌هاست. خیلی‌ها که هنوز با ژورنال‌نویسی آشنایی ندارند. چرا باید ژورنال بنویسیم؟ مگر بیکاریم؟ نوشتن این همه جزئیات بیهوده در هر روز … کی حوصله‌اش را دارد؟ دنیا درگیر این همه مشکلات بزرگ است، آن وقت ما شب‌به‌شب بنشینیم درباره روزمان بنویسیم؟ بهتر نیست وقت‌مان را برای کارهای مهم‌تر صرف کنیم؟ یا، دست‌کم، آن موقع شب بگیریم بخوابیم!

پاسخش این است که ژورنال‌نویسی، برخلاف ظاهر ساده‌اش، کار بیهوده‌ای نیست. کمِ کمَش این است که نوشتنِ روزانه به ما لذت می‌دهد و تمرکزمان را بالا می‌برد. اما این تنها فایده‌اش نیست. کثلن آدامیز می‌گوید شما با ژورنال‌نویسی یا روزانه‌نویسی این‌ها را تجربه می‌کنید:

 

۱٫ نویسنده درون‌تان را کشف می‌کنید.

اگر سال‌های سال به خودتان گفته‌اید نوشتن کار جالبی نیست، یک فرصت دیگر به آن بدهید. خواهید دید که ژورنال شما اصلا برایش مهم نیست املای کلمات را درست نوشته‌اید یا نه، ویرگول‌ها را سر جای درست گذاشته‌اید یا نه، یا با خط خوب و تروتمیز نوشته‌اید یا نه. می‌توانید در ژورنال‌تان نقاشی بکشید، مثل دایره دور صفحه بنویسید، بزرگ و شلخته بنویسید یا ریزریز و توی هم. ژورنال‌نویسی سرگرمی تقریبا ایده‌آلی است: ارزان، همیشه در دسترس، انعطاف‌پذیر و مناسب برای هر شرایطی، بدون نیاز به دم‌ودستگاه یا مهارت خاصی. و برای آن دسته از شمایی که همیشه دیگران را در اولویت می‌گذارید و در خدمت آنهایید (خودتان می‌دانید کدام‌تان را می‌گویم!)، ژورنال می‌تواند پناه‌گاهی برای مراقبت از خودتان باشد – وقتی می‌خواهید روزانه‌نویسی کنید، در واقع دارید برای خودتان وقت می‌گذارید. با خودتان خلوت می‌کنید. سر دل خودتان می‌نشینید و به خودتان مشغولید. و این برایتان خوب است.

اگر سالیان سال به خودتان گفته‌اید که نمی‌توانید بنویسید، به خودتان هم فرصتی دوباره بدهید. وقتی انتظار «عملکرد» را برمی‌دارید و به‌جایش انتظار «لذت» را می‌گذارید، یعنی به‌جای این‌که به نتیجه یا سبک کار فکر کنید بر لذت بردن از آن تمرکز می‌کنید، احتمالا شگفت‌زده می‌شوید وقتی ببینید چقدر نوشته‌هایتان بهتر از آب درمی‌آید!

 

۲٫ روند زندگی‌تان را ثبت می‌کنید.

طبیعت و ذات انسان این است که به سمت رشد و کمال پیش برود؛ تک‌تک ما در اعماق درون‌مان این آرزو را داریم که هرچه بیشتر «خود واقعی‌مان» شویم. ژورنال شما حکاکی مسیر زندگی شماست، که مهربانانه قدم‌هایتان را به سمت فردیت یافتن به ثبت می‌رساند و سابقه‌ای کامل از همه چیز ذخیره می‌کند: سختی کشیدن در مسیر صعود از قله زندگی، ایستادن روی قله و لذت بردن از منظر زیر پا، گل‌گشت زدن در چمن‌زارهای گل‌پوش دامنه، و یا سرازیر شدن به سمت پرتگاه‌های هولناک.

چیزی جادویی در این اتفاق وجود دارد: این‌که روزی از نقطه‌ای فراتر از اینجا، از یک ماه یا یک سال یا ده سال بعد، برگردید و زندگی‌تان را ببینید. گذشته‌تان را از نظر بگذرانید. ژورنال شما تاریخ‌نگار رشد شماست: تاریخچه‌ای از امیدهایتان، ترس‌هایتان، رویاهایتان، آرزوهایتان، اندوه‌هایتان، و خوش‌اقبالی‌هایتان.

 

۳٫ همه ابعاد مختلف وجودتان را می‌شناسید.

هم روح و هم جسم همه ما چندین جزء دارد؛ که یعنی همه‌مان پازل‌های انسانی هستیم. یک روانشناس ایتالیایی به نام روبرتو اساجیولی به جنبه‌های مختلف روانی انسان، زیرشخصیت می‌گوید. زیرشخصیت‌های ما مثل کمدی پر از انواع لباس‌های ذهنی و عاطفی هستند؛ ما در هر زمان، یکی از این لباس‌ها را که با شرایط زندگی‌مان جور باشد انتخاب می‌کنیم. یکی از هدف‌های درمان تلفیق شخصیت، همان روش درمانی اساجیولی، این است که همه این زیرشخصیت‌ها با هم تلفیق شوند و یک کل تمام و کمال با عنوان «خود» شکل بگیرد.

زیرشخصیت والد یا والد سخت‌گیر یکی از رایج‌هاست. بیشتر ما نسخه‌ای از یک منتقد درون یا خود آرمانگرا داریم که به شکلی ناواقع‌بینانه ازمان انتظار دارد همه کارها را بدون خطا انجام بدهیم. زیرشخصیت‌های دیگری که برای بسیاری از خانم‌ها آشنا هستند اینهایند: زن شایسته، ابَرمامان، خون‌آشام، دختر پرمسئولیت، پیچک چسبان، مام زمین، دختر کوچولوی ترسان، و راهبه. زیرشخصیت‌های آشنا برای بسیاری از مردان این موارد هستند: بابای آخر هفته، دونده‌ی ماراتن، نان‌آور، سلطان کنترل تلویزیون، کازانووا، پسر کوچولوی ترسان، و شوالیه‌ای با زره درخشان.

 

۴٫ دوستی دارید که هنگام نیاز به فکرتان است، و ابزاری که در فرایند روان‌درمانی به کارتان می‌آید.

بی‌شک یکی از مهم‌ترین کاربردهای ژورنال قابلیت فوق‌العاده‌اش به‌عنوان ابزار درمانی است؛ چه با همکاری یک مشاور باشد و چه در یک برنامه رشد شخصی انفرادی.

شاید دل‌تان نخواهد پیش مشاور یا روانشناس بروید. شاید پولش را نداشته باشید، یا وقتش را، یا مشاور خوبی را نشناسید. گاهی مشکل موقتی است و به واسطه شرایط پیش آمده است، و واقعا نمی‌ارزد که به‌خاطرش یک فرایند طولانی مشاوره را شروع کنید. در چنین مواردی است که ژورنال‌نویسی می‌تواند به کمک‌تان بیاید. شما می‌توانید یاد بگیرید که درمانگر خودتان باشید و در حل کردن مسائل به خودتان کمک کنید، به اکتشافات تازه بپردازید، از خودتان سوال بپرسید و به خودتان فرصت بدهید جواب‌ها را پیدا کنید.

 

۵٫ روابط‌تان را بهتر می‌کنید.

اگر با کسانی اختلاف دارید که در زندگی‌تان حضور دارند، ژورنال‌نویسی فضایی امن برای تخلیه احساسات شدید و نگفتنی فراهم می‌کند. به عبارت دیگر، در ژورنال‌تان می‌توانید رییس‌تان را به فحش بکشید، سر مادرتان جیغ بزنید، و تمام دق دلی‌هایتان را سر همسرتان خالی کنید. این کار باعث تخلیه انرژی عاطفی می‌شود و منطق و احساس شما را برای داشتن گفتگویی موثر آماده می‌کند، تا بتوانید فقط خواسته‌ها و نیازهایتان را به شکلی جرات‌ورزانه بیان کنید و در همان حال به حرف‌های طرف مقابل هم گوش بدهید.
اما اگر مشکل‌تان با کسی بوده که دیگر به او دسترسی ندارید (چون از دنیا رفته یا از هم جدا شده‌اید)، و گرفتار «کار ناتمام» هستید، ژورنال شما می‌تواند کمک‌تان کند این اختلاف و رنج را برای خودتان حل‌وفصل کنید.

 

۶٫ به اطلاعات ذخیره‌شده در ضمیر نیمه‌هشیار و ناهشیار دسترسی پیدا می‌کنید.

روانشناسی یونگ و دیگر مکاتب روانشناسی فراشخصی بر این باور استوارند که ذهن انسان از چهار بخش تشکیل شده است: ذهن هشیار، ذهن نیمه‌هشیار، ذهن ناهشیار، و ذهن فوق‌ناهشیار (یا همان ناخودآگاه جمعی). برای این‌که ارتباط این بخش‌ها را بهتر بفهمید، خودتان را در یک ساحل تصور کنید. نزدیک‌ترین پدیده به شما، موج‌هایی است که با باد بالا می‌رود و به ساحل می‌خورد، و می‌توان آن را ذهن هشیار دانست – بخشی از ذهن که به‌طور فعال از آن اطلاعات می‌گیرید و مطالبش را به یاد می‌آورید. کمی که دورتر را نگاه کنید، آب زیر سطح را می‌بینید که موج‌ها را می‌سازد. این سطح زیرین را می‌توان مشابه ذهن نیمه‌هشیار در نظر گرفت، که مغز خاطرات و اطلاعاتی را که می‌تواند بازیابی شود و به ذهن هشیار راه پیدا کند در آن نگه می‌دارد. اگر باز هم دورتر را نگاه کنید، می‌بینید آب در افق خطی شکل داده که همان ذهن ناهشیار است؛ سطحی وسیع که به سرزمین‌ها، زندگی‌ها، تمدن‌ها و فرهنگ‌های دیگر راه دارد. اما اگر مدها جهت خاصی به خود بگیرند، این آب می‌تواند به سطح نیمه‌هشیار و بعد هم هشیاری راه بیابد.

ژورنال مثل ماه است: نوعی جاذبه دارد که اطلاعات را مثل مَد از ذهن ناهشیار و نیمه‌هشیار شما بیرون می‌کشد و به سطح می‌آورد تا بتوانید در سطح هشیار به آنها رسیدگی کنید.

 

۷٫ بازدهی زمان و کسب‌وکارتان را بالا می‌برید.

بسیاری از محبوب‌ترین سخنران‌های انگیزشی ژورنال‌نویسی را یکی از رازهای مخفی موفقیت می‌دانند. جیم ران، از ژورنال‌نویس‌های مشتاق در حوزه کسب‌وکار، می‌گوید یک بار دفترچه گران و بسیار شیک با جلد چرمی و حاشیه ورق‌های طلاکاری خریده بود. یکی از دوستانش با تمسخر از او پرسید چرا باید برای یک کتاب سفید این همه پول بدهد. جیم بزرگوارانه پاسخ داده بود: «چرا؟ چون خودم می‌خوام پرش کنم! با ایده‌های میلیون دلاری!»

برخلاف چیزی که احتمالا فکر می‌کنید، زمانی که برای نوشتن ژورنالِ کاری صرف می‌کنید می‌تواند بسیار مقرون‌به‌صرفه باشد. وقتی تمرکز داشته باشید، می‌توانید در عرض ۱۵ دقیقه یا کمتر مقدار زیادی بنویسید، و بعد خواهید دید که نوشتن در ژورنال کاری‌تان ثمربخش‌ترین و پرسودترین زمانی است که در روز صرف چیزی کرده‌اید.

ژورنال‌نویسی کار قشنگی است؛ این را با حرف نمی‌شود نشان داد. این‌ها همه اش حرف بود. باید بروید و تجربه‌اش کنید. باید قشنگی‌اش را ببینید، لمس کنید، مزه کنید. باید قلمی به دست بگیرید و نوشتن را بیاغازید تا ببنید برای شخص شما چه‌جور درمی‌آید. ببینید فایده‌هایش در زندگی شخصی و حرفه‌ای شما چه چیزهایی است. اگر دوست داشتید، تجربه‌تان را برای ما هم بنویسید.