تنهایی عریان

        الف را یکی دوسال است می شناسم. به واسطۀ صفحه اش در…


شکستن

«شکستن» دلم می‌خواست در بایوی تلگرامم بنویسم: «هیچ‌کس نمی‌تواند زنی چون من را…


شاید نرفتم

  خواب رهایم نمی‌کند. ساعت چهار و نیم صبح است. خواب‌آلودگی بعد از زایمان،…


متضاد

متضاد روبه‌روی صفحه‌ای هفتاد اینچی نشسته بودم و به حرف‌های روان‌شناس گوش…


هندسه مادری

  بسم الله والریا[1] در چهل و سه سالگی و بعد از بیست و سه سال همسری و…


دستهای دراز احتیاط

  دستهای دراز احتیاط گاهی وضعیت دلخواه، دقیقاً با نشستن وسط گذشتۀ…


آبتنی آرام در رودخانه ای که طغیان کرده است

  آبتنی آرام در رودخانه‌ای که طغیان کرده است.   دست راستش آویزان است…


برادر بزرگ هیچ ساله ام

  برادر بزرگ هیچ ساله ام[1]   دستیار دکتر فرم را گذاشته بود جلوم تا…


برای شما چه چیزی مهم است؟

  برای شما چه چیزی مهم است؟ چطور شفقت می‌تواند به نویسندگی پویا بینجامد.…